آموزش خلاق
آموزش خلاق روش پویایی است که در آن پس از آموزش های اولیه کودکان را آزاد می گذاریم تا خودشان فکر کنند، تصمیم بگیرند و اجرا کنند. آموزشهای خلاق بهترین روش برای تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان است که می توان از آن برای آموزش های متفاوت درسی و غیر درسی استفاده کرد. تجربه ثابت کرده است که نمایش خلاق یکی از بهترین روش های آموزش خلاق است که تاثیر فراوانی در برقراری ارتباط کودکان بالای سه سال با جهان پیرامون خود دارد. سبکهای کلیشه ای آموزش در پیش دبستانها دیگر کارایی ندارد و باید از روش های آموزش خلاق که روش هایی پویا و کارآمد هستند استفاده شود.
امروزه در بسیارى از کشورهاى پیشرفته آموزش خلاق کودک به سیاست و برنامهى اصلى سامانهى آموزش و پرورش تبدیل شده است. آموزش خلاق کودک بر فلسفهى آموزش مشارکتى و همیارى کودکان و آموزگاران و مربیان استوار است. در این شیوهى آموزشى، به رشد چندگانه و همسوى کودکان که شامل رشد هوشى، هیجانى، اجتماعى و زبانى است، توجه مىشود و به ویژه بر رشد هیجانى و اجتماعى که بنیادهاى پرورش کودک را مىسازند، تاکید مىشود.
در شیوهى آموزش خلاق کودک، برنامهریزى آموزشى، همسو با برنامههاى پرورشى است. در این شیوه، آموزش بدون پرورش بىمعنا و بىهدف است. برنامههاى آموزشى از پایین و با توجه به رغبت و گرایش کودکان طراحى مىشوند. در حالى که در شیوهى سنتى آموزش، پرورش سیاستها و برنامهریزىهاى آموزشى از بالا به پایین و دستورى است، به رغبت و گرایش کودکان توجه نمىشود و جاى پرورش در این گونه از آموزش همواره خالى است.
در آموزش و پرورش مشارکتى، دیدگاهها و گرایشهاى یادگیرندگان، سبب مىشود که آموزگاران و مربیان، سازگار با استعدادهاى هر کودک به جریان یادگیرى سمت و سو دهند. در این شیوه اندیشه و هنر کودکان شکوفا مىشود. آموزش خلاق کودک محور تراز رغبت کودکان را مهمترین اصل در فرایند یادگیرى مىشناسد. تا زمینههاى مناسب براى رغبت کودکان فراهم نشود، آموزش برابر با اجبار و دستور است. اما هنگامى که همه چیز با رغبت کودکان برنامهریزى شود، آموزش به جریانى آرامشدهنده و بالنده تبدیل مىشود. در این وضعیت است که انگیزههاى کودکان براى یادگیرى افزون مىشود.
گونهى آموزش خلاق کودک محور، واگرایانه است. در حالى که آموزش و پرورش سنتى، برپایهى همگرایى و یکسان دیدن همهى کودکان برنامهریزى شده است. در آموزش و پرورش واگرا، هر کودک یک جهان متفاوت است که نیازها و گرایشهاى ویژهى خود را دارد. برآیند چنین آموزشى به طور طبیعى کودکان خلاقترى خواهند بود که توانایى درک بهتر و گشودن آسانتر رازهاى طبیعت و زندگى را دارند.
اندیشهها و تخیلهاى متفاوت، نقطهى آغاز خلاقیت است. خلاقیت پدیدهاى دور از دسترس نیست، اگر گوهر وجودى کودکان را کشف کنیم. کودکان دوست دارند که آموزش با بازى همراه شود. برجستهترین کارکرد بازى آزاد سازى انرژىهاى نهفتهى کودک و شکفتگى شخصیت اوست.