روش های تدریس و خلاقیت
خلاقیت اوج توانایی تفکر بشری است که توانسته است انسان را به مرحله پیشرفت و ترقی برساند و او را در حل تمام مسائل و مشکلات زندگی یاری دهد. نمونههای خلاقیت را میتوان در نقاشـــــــــی روی دیوار در زمان غارنشینـــان، خلق یک اثر هنری، ماشینآلات صنعتی و آشپزی و خیاطی و ... دید.
در حقیقت خلاقیت یک مفهوم انتزاعی و پیچیدهاست. اما ابهام در معنـــی و مفهوم کلمه به معنی پیچیدگی خود جریان خلاقیت نیست، زیرا خلاقیت را میتوان به راحتی در زندگی روزانه حس و آن را لمس کرد.
اخیراَ محققان و روانشناسان به بعد اجتماعی و محیطی آن توجه کردهاند و معتقدند که خلاقیت را نمیتوان بدون توجه به ابعاد اجتماعی و محیطی آن بررسی کرد. به نظر استرانبرگ (1989) فرایند خلاقیت در ذهن شخص با متغیرهای اجتماعی رابطه دارد . واقعیت این است که به خلاقیت نمیتوان با تمرکز بر یک بعــــد نگریست . ابعاد فردی یا محیطی نمیتواند بیانگر ماهیت خلاقیت باشند. بلکه خلاقیت ازسویی نیز تابع نظام اجتماعی خلاق است. به همین دلیل خلاقیت هرگز نتیجه عمل فرد به تنهایی نیست.
یکی از ابعاد محیطی اجتماعی خلاقیت، مدرسه میباشد. تورنس بیان می کند مسئله توسعه خلاقیت در نظام آموزشى رسمى بیشتر از این جهت حائز توجه است که بر اساس پژوهشها دریافتهایم که درابتدا ابتکار وخلاقیت دراغلب کودکان مشاهده میشود ولى منحنى تحول آن در حدود 10سالگى افت میکند و سیر نزولی مییابد و نتیجه آن فقدان علاقه به یادگیری وافزایش مشکلات رفتاری و انگیزشی است. به قول تورنس عدم بروز این توانایى عموماً به نامناسب بودن روشهای تدریس مربوط میشود.
در این میان معلمان نقش کلیدی را بر عهـــده دارند معلمان می توانند با استفاده از انواع روشهای خلاق امکان ظهور خلاقیت در کودکان و نوجوانان را فراهم سازند. امــــروزه تمام کودکان دبستانی باید با واقعیتها و مفاهیم علمی آشنا شوند زیرا زندگی در عصر صنعتی بدون استفاده از یافتههای علمی تقریباً غیرممکن است.