مهمترین مشغولیت کودک در زندگی بازی است. کودک در جریان بازی و در یک زمان پرورش فکری، عاطفی- جسمی و اجتماعی مییابد و آنچه او از طریق بازی بهدست میآورد بهطور مثبت کسب میکند، زیرا اساس آن تجربه است. این تجربهای است که از طریق عضلات و حواسّ خود کودک، بهدست آمده است. بازی یکی از مهمترین موضوعات تربیتی است که بسیار مورد توجه روانشناسان و علمای تعلیموتربیت قرار گرفته است. با آنکه از زمان "میشل متنی" فیلسوف و مربی بزرگ فرانسه در دوره رنسانس مورد توجه خاص قرار گرفته است، ولی در هیچ عصری به اندازه زمان ما بازی مورد مطالعه و تحقیق دقیق روانشناسان واقع نشده است. تحقیقات جدید نشان داده است که بازی تأثیر بسیاری در رشد بدنی و ذهنی کودکان دارد. بدن تنها وسیلهای است که کودک بهوسیله آن میتواند جهان خارج را توسط حواس مختلف ادراک کند.
بازی، روش طبیعی شرکت کودکان در فعالیتهایی است که سرانجام سبب کسب مهارت و ورزیدگی برای مقابله با مشکلات زندگی میشود کودکان از طریق بازی احساسات، ناکامیها و اضطرابهای خود را بیان میدارند. همه کودکان فارغ از رنگ پوست و مو یا تعلق به نژاد و قوم خاص در هر کجای دنیا که باشند، بازی میکنند. فعالیت بازی در واقع تلاش کودک برای کنار آمدن با محیط است که از این طریق او خود را مییابد و دنیا را درک میکند.
پیاژه به این نکته اشاره میکند: «بازی اساساً یکی ساختن واقعیت با خود است. اگر بتوانیم بازی کودک را درک کنیم مسلماً قادر خواهیم بود که افکار و عواطف آنها را بشناسیم. بازی وسیله خوبی برای درمانگر است برای درک بیشتر دنیای کودک».
بهخاطر اهمیت بازی در زندگی انسانها، بهویژه کودکان، روانشناسان از دیرباز آن را مورد توجه قرار دادهاند، ولی به سبب ماهیت پیچیدهای که دارد هنوز کاملاً شناخته نشده است و در مورد تعریف آن بین روانشناسان اختلافنظر وجود دارد. لذا هر یک از آنان بازی را از جنبههای مختلف آن مورد توجه قرار داده و ملاکهای متفاوتی را برای تعریف بازی بهکار بردهاند.